خونه نشيني مامان
خیلی وقته که نتونستم بیام برات بنویسم چون مامان خونه نشین شده چون دکتر به مامان گفته باید تو خونه استراحت کنه تا توی شیطون بلا به دنیا بیای از یه طرف مامان دوست داره که از صبح تا شب با تو تنها باشه ولی از یه طرف دیگه همش نگرانه حاله تو هستش همش با خودش میگه من میتونم این بارو به سلامت به زمین بزارم و اميرعلي و تو بغلم بگیرم دلشوره مامان روز به روز داره بیشتر میشه و هیچ پاسخی هم براش نمی تونه پیدا کنه. ولی بایدبهت بگم که تکون خوردنات خیلی واضح ترشده و هرکسی به شکم مامان نگاه کنه میتونه بفهمه که اميرعلي کجا تشریف دارن ودرچه حالی هستن راستی بایدبهت بگم که مامان شب ها بیدارهست چون پسملي تاصبح دارن به مامان لگد میزن...
نویسنده :
آذرمامانی امیرمحمد
13:04